از سکوتم بترس ...
وقتی که ساکت می شوم ...
لابد همه ی درد و دل هایم را برده ام پیش خدا ...
بیشتر که گوش دهی ...
از همه ی سکوتم ...
از همه ی بودنم ...
یک «آه» می شنوی ...
و باید بترسی ...
از «آه» مظلومی که ...
فریادرسی جز خدا ندارد ...
وقتی که ساکت می شوم ...
لابد همه ی درد و دل هایم را برده ام پیش خدا ...
بیشتر که گوش دهی ...
از همه ی سکوتم ...
از همه ی بودنم ...
یک «آه» می شنوی ...
و باید بترسی ...
از «آه» مظلومی که ...
فریادرسی جز خدا ندارد ...